ما پارسال عید نرفتیم امریکا:(
امسالم نمیریم ایتالیا
کلا ما اینجوری هستیم
هر سال تصمیم میگیریم یکی از کشورای خارجو نریم !
شما چطور !؟
.
.
.
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮ ﺩﺭﮔﻤﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ
ﺍﮔﻪ یه ﻣﻌﻠﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺳﺎﺭﻭ ﺩﺭﺱ ﺑﻌﺪﻩ
یه ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﻣﯽﺗﻮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺳﺎﺭﻭ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﻩ !؟
.
.
.
راد اس ام اس
مولوی یک داستانی داره که طرف دنبال گنج و روزی فراوان بدون کاره
داستان رو ولش کن
خواستم بگم بیحالی حداقل هفت قرن سابقه داره !
.
.
.
شاعر در شعری میفرماید
جو ، جوی بلا
جی ، جیگر طلا
من ، پخش و پلا
)))
.
.
.
مکالمه امروز منو بابام: بابایی؟
-شلوارم تو اتاقه برو هر چقد میخوای ور دار
خو پدرم شاید میخوام بات درد و دل کنم
البته من پول میخواستما
.
.
.
www.radsms.com
جواد خیابانی یه صفت هایی به کار میبره که سه خط و نیم فقط طول داره!
مثال:
بازیکنِ فصل پیش از این تیم رفته و حالا برگشتۀ این تیم !
.
.
.
من هنوز سر اون عیدی هایی که ازم میگرفتن
و میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن ، اما هیچ وقت ندیدمشون
با خونوادم درگیرم !
.
.
.
جوک جدید ۹۲
ای کسانی کـــه همش میرید ســراغِ یخچال
بعضی وقتا درِ فریزر رو هــم باز کنید شاید بستنی ای آنجا خفته باشد !
.
.
.
دقت کردین ؟
سه تفنگدار چهار نفر بودن و سه تار هم چهار سیم داره!
بنظرم تو هنر سه یعنی چهار
.
.
.
انقـدری که من منتظر رسیدن گوجه سبزم
منتظر رسیدن نیمه ی گمشدم نیستم )))
.
.
.
مطالب جالب و باحال ۹۲
عرض کنم خدمتتون که یه تی تاپ ۱۰۰ تومنی داریم یه تی تاپ ۳۰۰ تومنی
فرقشون هم با هم اینه که تی تاپ ۳۰۰ تومنیه جلدش بزرگ تره !
.
.
.
به سلامتی مبصر کلاس که کتک رو خودش خورد ولی نگفت کار کی بود !
.
.
.
توی ایران واسه رانندگی یا باید گواهینامه داشته باشی یا نیسان !
.
.
.
کوچ پرندگان به مــــن آموخت ،
مسافرت گله ای حال میده ^_^
.
.
.
دقت کردین ؟
دم در سالن عروسی هم همیشه چندتا آواره هستن
که همه بهشون میگن شما با ماشین ما بیا !
.
.
.
دقایقی پیش مامانم سراسیمه اومده تو اتاقم
میگه ، یه بسته گوشت از فریزر گم شده تو برنداشتی؟
خو مادر من ، من گربه ام؟ درنده ام؟ چی ام؟
که فکر کردی یه بسته گوشت خام و یخ زده رو میتونم برداشته باشم؟
.
.
.
همیشه گوشیم که زنگ میخوره ، میزارم چندثانیه بگذره بعدجواب میدم
ایطوری فکرمیکنن ماهم کاروزندگی داریم )
.
.
.
مسافر تاکسی آهسته روی شونهی راننده زد چون میخواست ازش یه سوال بپرسه
راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد
نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس
از جدول کنار خیابون رفت بالا
نزدیک بود که چپ کنه
اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد
برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد
سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد
و گفت: هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن
من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!
مسافر عذرخواهی کرد و گفت:
من نمیدونستم که یه ضربهی کوچولو آنقدر تو رو میترسونه
راننده جواب داد: واقعآ تقصیر تو نیست، امروز اولین روزیه که به عنوان یه
رانندهی تاکسی دارم کار میکنم
آخه من ۲۵ سال رانندهی ماشین جنازه کش بودم…!